بهجای صحنۀ درَگ و ورود از روبهروی یک پاژن کرم/سفید یا یک امجیتیری زرد به کادر، یک چیزی شبیه پلاسمای سیاه رنگ بیرون میزند. از یک سوراخ نامعلوم که هیچ محیطی نمیشود برایش متصور شد. پلاسمای سیاه رنگ فقط بیرون میپاشد و فقط گند و کثافت را منتقل میکند. لجنهایی که از شدت ماندن سیاه شده و قاعدتن باید بعدش همه چیز تمیز شود، ولی احتمالن نمیشود. عین آن اتاقک کوچک شوندهی سا، فضا فقط فشرده میشود و دِبی پلاسمای سیاه هم بیشتر؛ آنقدر که برود بپیچد لای چرخدندههای خطرناک و سرعتگیرندهی ک.آ.ت .
اینطرف و آنطرف رفتن ناخودآگاه کله با آهنگ، نشانهی ترسناکی است. کرامپلزون را زوجزوج تقسیم میکردند و چون تعداد آدمها فرد است، به یک نفر نهتنها نرسید، بلکه تمام-چدن ساختندش که حتی اندکی هم خم نشود.
درباره این سایت